یک روز با اپرا وینفری، قدرتمندترین زن دنیا
به گزارش اوج باور، زندگی امروز / اپرا وینفری Oprah Winfrey تهیه کننده، هنرپیشه، مجری، خیرخواه، برنده جایزه اسکار و کاندیدای جایزه گلدن گلوب و بفتا و از مشهورترین و مطرح ترین مجری های تلویزیونی آمریکا و دنیا است.
به گزارش زندگی امروز به نقل از برترینها، اپرا وینفری به اسم ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی تبار قرن بیستم رتبه بندی شده است. او فعالیت های زیادی در زمینه های مختلف انسان محبت آمیز انجام داده و عظیمترین خیّر و نیکوکار سیاه پوست در تاریخ آمریکا به تعداد می رود. او برای مدتی، تنها میلیاردر سیاه پوست دنیا بوده است و بر اساس بعضی ارزیابی ها، بانفوذترین زن در دنیا محسوب می گردد.
وی در میان قدرتمندترین افراد دنیا در رتبه 45 قرار گرفته است و از چنان نفوذ چندجانبه ای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهت گیری خود می تواند یک کتاب یا رئیس جمهور را در این کشور به پیروزیت برساند.اگر دوست دارید بدانید که پیروز ترین زن دنیا در طول روز چه کارهایی انجام می دهد، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
7:10 صبح
هر روز صبح من بدون زنگ ساعت، راس ساعت 7 صبح از خواب بیدار می شوم و برای چند دقیقه به چشم انداز زیبای بیرون از خانه ام نگاه می کنم. گل ها که نور آفتاب روی برگ هایشان می رقصد، پرندگانی که شاد و رها در آسمان پرواز می نمایند و ابرهایی که با شیطنت در پی هم می گردند... تماشای این چشم انداز در اولین ساعات روز به من انرژی وافری می دهد، حتی قبل از زمانی که قهوه ام را بنوشم و کاملا از خواب بیدار شوم. به نظر من هر روز فرصتی است تا خدا را برای زیبایی هایش شکر کنیم.
8:00 صبح
اولین کاری که در صبح انجام می دهم، مسواک زدن است. پس از آن من سگ هایم را، که 5 تا هستند، به بیرون از خانه می برم و کمی می گردانم. پس از این که حسابی از بازی سیر شدند، به خانه بر می گردم و اسپرسو مورد علاقه ام را درست می کنم. من دو نوع پودر اسپرسو، با کافئین و بدون کافئین، را با شیر و کمی فندق خرد شده مخلوط می کنم و می نوشم. تا زمانی که قهوه ام آماده گردد، جعبه کارت های جملات الهام بخش ام را در می آوردم و روزانه 5 تا از آنها را می خوانم که به نظرم برای آغاز روزی زیبا، بسیار تاثیرگذارند. امروز روی یکی از کارت ها نوشته: سلامتی با پول به دست نمی آید، بلکه با عشقی که ما به یکدیگر می دهیم، با خنده هایمان، با رویایی که در سر داریم و حتی غذایی خوشمزه ای که می خوریم، حاصل می گردد
8:30 صبح
من کارهایی دارم که طبق عادت باید هر روز آنها را انجام دهم. به اسم مثال ایمیل هایم را چک می کنم. پس از آن نوبت مدیتیشن است. به اسم مثال امروز باید به مدت 20 دقیقه روی جایگاه آشپزخانه در سکوت بنشینم. اگر هوا خوب باشد، من این کار را در حیاط خانه ام انجام می دهم. حیاط خانه من حدود 3000 درخت دارد، مثل این است که من در یک جنگل زندگی می کنم. زیر یکی از درخت ها یک سنگی وجود دارد که به شکل جایگاه ست که گاهی برای مدیتیشن آنجا را انتخاب می کنم و به نظرم یکی از دنج ترین و برترین نقطه های روی زمین است.
9:00 صبح
پس از مدیتیشن، من حدود یک ساعت حرکات کششی انجام می دهم. برای یک کار یک مربی ورزش هم دارم که به خانه ام می آید و به من تمرین می دهد. پس از آن خودم را برای یک دوی نیم ساعته آماده می کنم. من این کار را روی تردمیل و گاهی هم در حیاط خانه انجام می دهم.
10:30 صبح
حدود ساعت 10:30 به کارهایی که برای شوهایم باید انجام دهم رسیدگی می کنم. البته اگر اواخر هفته و در روزهای تعطیل باشد، برنامه ام عوض می گردد. در تعطیلات، من به حیاط خانه ام می روم و محصولات باغچه ام را درو می کنم. مثلا میوه ها را می چینم، سیب زمینی ها را می کنم و... در کل این کار من 1 ساعت طول می کشد.
12:30 بعد از ظهر
من معمولا ناهارم را در حیاط خانه می خوردم. من در خانه یک قانون دارم: ناهاری که می خورم باید از محصولات حیاط یا شبیه به آنچه کاشته ام، باشد، در غیر این صورت نباید به آن لب بزنم. این کار باعث می گردد که تغذیه سالمی داشته باشیم و از مصرف مواد تولید و بسته بندی شده بپرهیزم. البته گاهی استثناهایی هم وجود دارد، مثل امروز که برای دسر کیک را انتخاب نموده ام. ناهار، وعده غذایی مورد علاقه من است. سعی می کنیم در این زمان افرادی را که از صحبت کردن با آنها لذت می برم، به دور خود جمع کنم. مثلا گاهی جنیفر لارنس یا شاهزاده امیرا به خانه ام می آیند. اگر تا 4 نفر میهمان داشته باشم، خودم آشپزی می کنم اما اگر بیشتر از این تعداد شوند، از آشپزم می خواهم این کار را برایم انجام دهد.
1:30 بعد از ظهر
بعد از ناهار، به سراغ دیگر کارهایم می روم. به اسم مثال چک هایم را امضا یا حساب و کتاب هایم را آنالیز می کنم. برای من مهم است که بدانم در اطرافم دقیقا چه اتفاق هایی رخ می دهد. من از آدمهایی که مسئولیت حساب و کتاب زندگی شان را به فرد دیگری می سپارند، بیزارم. این آدمها یک روز صبح بیدار می شوند و می بنند که هیچ چیزی در حساب شان ندارند. من سعی می کنم که این کارها را در عرض 2 ساعت به اتمام برسانم.
3:30 بعد از ظهر
در عصر، دوباره ورزش می کنم. مثلا امروز با یکی از دوستانم برای دویدن قرار گذاشته ام. پس از آن به کافه مورد علاقه ام می روم اما هیچوقت چای کافئین دار سفارش نمی دهم چون مرا بدخواب می نماید. من معمولا در کافه کتاب می خوانم. بعضی از کتاب ها آنقدر تاثیرگذارند که زمانی که می خواهم در خصوص آنها حرف بزنم، گریه ام می گیرد.
6:00 عصر
من شامم را راس ساعت 6 عصر می خورم. اگر میهمان داشته باشم، یک غذای مفصل درست می کنم اما اگر تنها باشم، معمولا یک شیک پروتئین یا یک کاسه سوپ می خورم. پس از آن بار دیگر سگ هایم را به بیرون از خانه می برم. شب هم معمولا یا در کنار خانواده چایی می نوشیم و حرف می زنیم یا کتاب می خوانم. من کتاب خواندن را به تماشای تلویزیون ترجیح می دهم. من حتی می توانم هفته ها بدون تلویزیون سر کنم، اما بدون کتاب هرگز.
9:30 شب
من قبل از خواب دوش می گیرم. این عادت هر شب من است که من را برای یک خواب آرام آماده می نماید.در کل، یک روز خوب برای من روزی نیست که یک اتفاق عظیم بیافتد، من روز خوبم را با همین اتفاقات کوچک می سازم. زمانی که در خانه را باز می کنم و نسیم روی گونه هایم می نشیند یا هنگامی که انعکاس ابرها را روی آب استخر خانه ام می بینم، احساس خوشبختی می کنم. من یاد گرفته ام که به جزییات با دقت زیادی نگاه کنم و شکرگزار خدا بابت زیبایی هایی کوچکی که در اختیارمان قرار داده، باشم.
منبع: زندگی روز