علیه تقلیل معنای رضایتمندی از زندگی

به گزارش اوج باور، محسن آزموده در اعتماد نوشت: بحث درباره رضایتمندی از زندگی، این روز ها بسیار رایج شده، مثل مصاحبه درباره معنای زندگی. مباحثی هم که در این زمینه صورت می گیرد، عمدتا صبغه روانشناسانه فردی و زیست شناختی دارد و کمتر به وجوه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آن توجه می گردد، مثل نوشته مفصل حاضر در صفحه پیش رو که در آن، نویسنده در بحث از ارتباط رضایتمندی انسان ها در مراحل مختلف عمر صرفا با آوردن نمونه هایی از زندگی افراد مختلف و تعمیم ویژگی ها و شرایط زندگی آن ها یا با ارایه شواهدی از مطالعات علمی و زیست شناختی می کوشد، توضیحی برای علل و عوامل رضایتمندی و عدم رضایتمندی ارایه کند یا از داده های آماری بهره می گیرد.

علیه تقلیل معنای رضایتمندی از زندگی

در نسخه هایی هم که برای بحث رضایتمندی ارایه می گردد، باز بر انتخاب ها و گزینش های فردی و آگاهانه تاکید می گردد. برای نمونه یکی از اهل نظر در ایران با استفاده از مباحث روانشناختی میان دو مقوله موفقیت و رضایت تمایز گذاشته و اولی را امری بیرونی و ناظر به کسب مطلوب های اجتماعی فردی یعنی ثروت، شهرت، شأن یا حیثیت اجتماعی، قدرت، علم مدرسی، محبوبیت و ... می داند، در حالی که به عقیده او رضایت امری درونی و ناظر به کسب مطلوب های فردی درونی مثل آرامش، آشتی با خود و ... است.

او با این تقسیم بندی نشان می دهد که اهل موفقیت با اهل رضایت متفاوتند، زیرا اهل موفقیت مدام در حال مقایسه خود با دیگرانند و در نتیجه همواره در حال رقابت یا مسابقه با آن ها هستند، در حالی که اهل رضایت، خود را با خود مقایسه می نمایند و بیشتر اهل مراقبه و درون نگری اند.

تا جایی که به تک تک افراد مربوط می گردد، بحث هایی از این دست و ارایه توصیه هایی از این قبیل، جذاب و احتمالا راهگشا و مفید است. امر مغفول در این میان، بحث از شرایط عمومی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی لازم برای پدید آمدن رضایت یا موفقیت است. در وهله نخست به نظر می رسد که بحث از رضایتمندی از زندگی، به معنای درونی یا در ربط و نسبت با مراحل سن و سال، محصول دوران مدرن و پیامد های آن است و مهم ترین گواه این ادعا نیز آنکه هر چه جامعه مدرن تر باشد، شیوع بحث هایی از این قبیل نیز بیشتر می گردد.

شرح آنکه در بحث از مدرنیته و جامعه مدرن، نباید تنها به امکانات رفاهی و دستاورد های مادی دنیای مدرن توجه کرد. قطعا جوامع مدرن تر، از نظر مادی و مالی، رفاه بیشتری دارند و در نتیجه دغدغه های افراد برای احتیاج های ضروری و اولیه شان کمتر است و فرصت بیشتری برای درون نگری و تامل در شرایط زندگی خود می یابند. افرادی که بام تا شام، گرفتار تامین حوایج مادی خود و خانواده شان هستند، چنان دغدغه مند ضروریات و احتیاج های اولیه هستند که زمان و توان بازاندیشی در رضایتمندی نمی یابند. البته این تعمیم همواره و همه جا درست نیست و بالاخره پرمشغله ترین افراد نیز دقیقه ها و ثانیه ها برای تامل در این باره می یابند که آیا از زندگی راضی هستند یا خیر.

در بحث از شرایط عمومی امکان طرح بحث از رضایتمندی، غیر از رفاه مادی باید به خصلت ها و ویژگی های فرهنگی- فلسفی و سیاسی- اجتماعی جامعه مدرن نیز اندیشید. دنیا مدرن در مقایسه با عصر پیش از آن، باور های متافیزیکی دستخوش دگرگونی های اساسی شده و اصولا بسیاری برای شرح مدرنیته بیش از اشاره به عناصر مادی بر همین تحولات ایده ها و افکار تاکید دارند.

تغییر در باور های متافیزیکی، آشکارا معنا و مفهوم رضایتمندی را نیز دگرسان می نماید، برای نمونه باور یا عدم باور به ماوراء در شرح هستی تاثیری جدی در معنای رضایت برای فرد فرد جامعه و کلیت آن دارد. رضایتمندی برای فردی که هستی را با عناصری متعال شرح می دهد با فردی که ناگزیر از اموری درون ماندگار است، متفاوت است. این باور های متافیزیکی، اموری فردی نیستند.

شرایط اجتماعی و سیاسی نیز در طرح بحث از رضایتمندی به خصوص به شیوه ای که در شروع آمد، دخیل است. در دهه های اخیر با شکست عمده کلان روایت ها و آرمان گرایی های عظیم و جمعی در سراسر دنیا و رشد و گسترش فردگرایی در قالب هایی، چون نئولیبرالیسم، رضایتمندی نیز بیشتر معنا و مفهومی فردی یافته و چنانکه اشاره شد، به تامین مطلوب های فردی درونی منحصر می گردد. این در حالی است که برای مثال در دهه 1950 میلادی، اگر از یک انقلابی دو آتشه مارکسیست در هر سن و سالی پرسیده می شد که آیا از زندگی راضی است یا خیر، پاسخش قطعا در ربط و نسبت با آرمان هایی بود که در سر داشت.

هر جای دنیا که شرایط انسداد و فروبستگی سیاسی هم که امکان زندگی جمعی و مشارکت عملی برای افراد فراهم نباشد، رضایتمندی از زندگی به حیطه محدود زندگی حیات فردی محصور می گردد و معنا و مفهوم رضایت، عمدتا در چارچوب مطلوب هایی شخصی و درونی مصداق می یابد. در چنین جوامعی افراد مایوس و ناتوان از حضور جمعی، به لاک زندگی فردی خود می خزند و می کوشند رضایت را برای خودشان و دیگران در چارچوب مطلوب هایی فردی و درونی تعریف نمایند، حال آنکه در شرایط گشایش سیاسی و اجتماعی، رضایتمندی ممکن است در ربط و نسبت با کنش جمعی و فعالیت در حوزه عمومی تامین گردد.

کوتاه سخن آنکه تقلیل معنای رضایتمندی در رویکرد های روانشناسانه فردی یا رهیافت های علمی، گمراه نماینده است و ذهن را از توجه به شرایط عمومی و جمعی آن غافل می نماید. امری که به نوبه خود موجب ارایه دستورالعمل های بی فایده و در عین حال دهان پرکن می گردد. راه چاره هایی ساده انگارانه که به رغم صرف هزینه و وقت فراوان، عمر آدمیان را تلف می نماید و نتیجه چندانی برای ایشان در بر ندارد، اگر عواقب و پیامد های ناگواری نداشته باشد.

منبع: فرارو
انتشار: 5 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 5 اردیبهشت 1400 گردآورنده: ojebavar.ir شناسه مطلب: 911

به "علیه تقلیل معنای رضایتمندی از زندگی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "علیه تقلیل معنای رضایتمندی از زندگی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید